محمدنادر اخباری

Mohammad Nader Akhbari

محمدنادر اخباری

Mohammad Nader Akhbari

محمدنادر اخباری

جدای از اصل ماجرای اخیر در شیراز (که شاید بدانید)، با اذعان به برابری تمامی نژادها، اقوام، ملل، متکلمین به زبان ‌های مختلف و ...، تأکید می‌کنم که این تصویر پروفایل، فقط و فقط به محتوای همان اصطلاح و مثل قدیمی فارسی اشاره دارد و به رنگ پوست یا هیچ نژاد یا قومی راجع نیست.
محمدنادر اخباری

 *ستاره صبح *شنبه 13 اردیبهشت 1393 *شماره 225

محمدنادر اخباری، پژوهشگر

 

مروارید سپید دریای سیاه

اهمیت ژئواستراتژیک کریمه – جدای از مختصات ممتاز خود شبه جزیره – به اهمیت خود دریای سیاه نیز برمی گردد. آگاهی از ارزش سوق الجیشی دریای سیاه، پیش نیاز شناخت موقعیت ممتاز شبه جزیره کریمه است.

دریای سیاه اروپا را به قفقاز و از آن طریق به دریای مازندران و آسیای میانه متصل می‌کند(راه آبی خاکی اوراسیا). یونانیان باستان تا اواخر سده ششم پیش از میلاد، کولخیس (گرجستان امروزی) در کرانه شرقی دریای سیاه را نهایت دنیای شناخته شده می‌دانستند و کشتی های تجاری از طریق این دریا بین تمدن یونان باستان در غرب و پادشاهی کولخیس در شرق در آمدوشد بودند.

با ظهور و پیشروی هخامنشیان  به شمال غرب، سرزمین آناتولی (ترکیه امروزی) در جنوب دریای سیاه و نیز جنوب گرجستان کنونی در شرق دریای سیاه به قلمرو هخامنشیان افزوده شدند و دو ابر قدرت ایران و یونان در دوسوی دریای سیاه در برابر هم قرار گرفتند. رابطه‌ دو امپراطوری در دریای سیاه و در ابتدا، بیش از آنکه خصمانه باشد جنبه ی بازرگانی دریایی داشت. در آن دوران کولخی ها – پادشاهی کولخیس – که از حضور مستقیم هخامنشیان در امان مانده بودند، برای بقای خود به شاهان هخامنشی خراج می‌دادند و هخامنشیان نیز از آن سرزمین که اقتصادی پررونق و صنایعی شکوفا داشت، به عنوان حلقه واسطی برای مبادلات با یونانیان از طریق دریای سیاه بهره می بردند.

 
 Phytoplankton bloom in the Black Sea 
 نمای ماهواره ای دریای سیاه

 

دریای میهمان ستیز

صرف نظر از چند مدنیت معدود، بیشتر کرانه های دریای سیاه –بویژه در شمال– در اختیار قبایل وحشی قرارداشتند که همواره به جنگ و غارت یکدیگر مشغول بودند.

از طرفی دریای سیاه، دریایی ناآرام و کشتیرانی در آن پرخطر بود. نحوه برخورد و رفتار آن قبایل وحشی با ملوانان و مسافران کشتی های درهم شکسته که زنده به آن سواحل می رسیدند یا به هر دلیل در آن کرانه ها لنگر می‌انداختند را می‌توان حدس زد. بقایای کشتی های باستانی فراوانی که در بستر دریای سیاه آرام گرفته اند، این دریا را به گورستان کشتی ها تبدیل کرده بود. از این رو پیندار شاعر یونانی، پانصد سال قبل از میلاد، این دریا را میهمان ستیز نامید.

از طرفی دیگر زیست شناسان معاصر، تیره بودن آب این دریا را ناشی از فراوانی جلبک های ریز بواسطه موقعیت دریا در مدارهای شمالی تر و شوری پایین تر آن نسبت به دریا‌های گرم مدیترانه و سرخ می دانند. مه آلود و طوفانی بودن نیز میدان دید در دریای سیاه را تا نسبت یک هفتم دریای مدیترانه کاهش داده است. مجموعه ویژگی های مذکور را انگیزه نام گذاری دریای سیاه می دانند.

 

The Black Sea

 

مروارید سپید

مساحت شبه جزیره کریمه، ۲۷,۰۰۰ کیلومترمربع و نسبت مساحت آن به وسعت دریای سیاه، یک به هفده می باشد.

برای شناخت بهتر موقعیت و اهمیت شبه جزیره در دریای سیاه، جزیره ای با مساحتی تقریبا معادل استان لرستان را در فاصله ی فقط صد و ده کیلومتری مرکز دریای مازندران تصور کنید. بویژه اگر این جزیره از طریق یک باریکه خشکی به یکی از کشورهای پیرامون دریای مازندران مرتبط – و یک شبه جزیره – باشد. تسلط برچنین شبه جزیره ای در نزدیکی مرکز یک دریای مهم و حساس می تواند رؤیای هر حکومتی باشد.

 نسبت مجموع مساحت جزایر سه گانه ایرانی واقع در خلیج فارس به وسعت کل خلیج فارس، چیزی در حد یک به ده هزار است. با وجود این نسبت ارضی بسیار ناچیز، کشور امارات متحده عربی بیش از چهار دهه است که به پشتگرمی پنج عضو دیگر شورای همکاری خلیج فارس، ادعای مالکیت بر این سه جزیره را پی گرفته است.

حال جزیره ای به وسعت استان قزوین را در خلیج فارس تصور کنید که تا مرکز این خلیج، تنها هفتاد کیلومتر فاصله داشته و با یک نوار خاکی به پهنای دو کیلومتر به استان هرمزگان مرتبط باشد. اگر چنین جزیره – یا شبه جزیره ای – آن هم در خلیج فارس وجود می داشت، نه تنها امارات متحده عربی و شورای همکاری خلیج فارس، که کل اتحادیه عرب عملا برای تصاحبش بسیج می شدند... .

اکنون دیگر می‌توانیم جلوه مروارید سپید کریمه بر تاج کاخ کرملین را روشن تر و نمایان تر ببینیم.        ادامه دارد...