*درباره اوکراین (۱)؛ سلسله مقالات روابط تاریخی ایران و روسیه، محمدنادر اخباری، هفته نامه ستاره صبح
*هفته نامه ستاره صبح *شنبه، ۷ تیر ۱۳۹۳ *شماره ۲۳۳
محمدنادر اخباری، پژوهشگر
درباره اوکراین (۱)
آتشی که روسیه و جدایی طلبان روسوفیل، قریب به چهار ماه پیش در جنوب اوکراین برافروختند، در دو هفته اخیر دوباره زبانه کشید و نام این کشور را به صدر اخبار بازگرداند. اگرچه شعله های این آتش طی چند ماه گذشته، دامن شهرهای شرقی اوکراین را نیز گرفته بودند، امّا تحوّلات اخیر، خاطره رویدادهای زنجیرهای که به وداع کییف با کریمه منتهی شدند را این بار برای دونتسک زنده کردند.
پترو پروشنکو، رئیس جمهور جدید و خوش بین اوکراین که اشتهای سیری ناپذیر پوتین را برای تکّه و پاره کردن شرق اوکراین دست کم گرفته بود، ساده انگارانه به صورت یک سویه اعلام آتش بس کرد و از اعطای فرصتی دوباره به دیپلماسی برای حصول صلح سخن گفت. ولی پاسخ شورشیان که دیگر از مرز قناعت به سلاحهای سبک عبورکرده و به موشکهای زمین به هوای ردگیر و خودروهای زرهی دست یافته بودند، آتش بود و گلوله. یکشنبه گذشته و در همان ساعاتی که صد شبه نظامی جدایی طلب هوادار روسیه در یونیفرمهای نظامی و سر تا پا مسلّح در میدان دونتسک برطبل جنگ میکوبیدند، پوتین در مراسم سالگرد حمله نازیها به شوروی، گفتگو را تنها کلید موفّقیت خواند و از عملیّات نظامی دولت مشروع اوکراین انتقاد کرد. همان روز پروشنکو نیز که از طرح آتش بس یک هفتهای خود پشیمان به نظر می رسید، اظهار داشت که آتش بس، به معنای عدم دفاع نیست.
شاهزاده ای دروغین از اوکراین
در سالهای 2-1601م در بخشی از اوکراین تحت سلطه لهستان، فردی به نام دیمیتری با ادّعای فرزندی ایوان مخوف، بر تزار وقت بوریس گودونف شورید. موّرخان درباری او را زاهدی فراری با نام واقعی گریگوری اتریپو و سایر مورّخان ، او را یک روس تبار و شیّاد معرفی کردهاند.
دیمیتری به ترغیب شماری از بویارها (اشراف متنفّذ) و با حمایت زمین داران بزرگ شرق لهستان، در ماه مه 1604م سپاهی گردآورد و از شمال اوکراین به سمت مسکو روانه شد. امّا در اوّلین برخورد با سپاه تزار، متحمّل شکستی سنگین شد. ولی با عوام فریبی و تظاهر به دفاع از حقوق رعایا، دهقانان ناراضی از نظام سرفداری (ارباب رعیّتی) را برانگیخت و سپاه خود را مجدّدا سازمان داد.
دیمیتری
او که دیگر "تزار دیمیتری خوب" خوانده می شد، توانست اوکراین شمالی و بخش هایی از غرب روسیه را در اختیار بگیرد.
در سال 1605م، تزار بوریس (دومین تزار هم دوران شاه عباس) درگذشت. پسر شانزده ساله اش فئودور (سومین تزار هم دوران شاه عباس) به عنوان تنها وارث تاج و تخت نتوانست بیش از چند صباحی آن هم بر مناطقی کوچک مسلّط باشد.
در اوایل ژوئن 1605م، مردم مسکو تحت تأثیر پیام های دیمیتری سر به قیام برداشتند، به کرملین وارد شدند و فئودور و مادرش را کشتند.
دیمیتری سرانجام در بیستم ژوئن 1605م، پیروزمندانه وارد مسکو شد و بر تخت نشست (چهارمین تزار هم دوران شاه عباس). امّا به سرعت وعدههای امیدبخش گذشته را فراموش کرد و آمال دهقانان را نقش بر آب ساخت. دیمیتری دروغین که ابتدا از اوکراین برخاسته بود و با اشراف لهستان پیوند داشت، مذهب و رسوم ملی روسها را تحقیر میکرد. این عوامل به نارضایتی اشراف، روحانیون و دهقانان روسیه منجر شدند. او حتی به رغم وعده هایی که پیش از به قدرت رسیدن به لهستانیها داده بود، استانهای مرزی روسیه را به اشراف لهستان واگذار نکرد و ناخرسندی شماری از آنها را نیز برانگیخت. در نتیجه جبههای از سوی طبقات مختلف اجتماعی به ویژه بویارها و زمین داران علیه دیمیتری گشوده شد.
آنها در هفدهم مه 1606م به سرکردگی واسیلی شویسکی که خود یک سیاستمدار درباری فرصت طلب بود، علیه دیمیتری و لهستانی های پیرامونش قیام کردند. مردم مسکو به کاخ کرملین ریختند، دیمیتری را به قتل رساندند و جسدش را در میدان سرخ مسکو به نمایش گذاشتند.
سپس بویارها که مغز متفّکر پسپرده سقوط دیمیتری دروغین بودند، واسیلی را که از دودمان شاهزادگان فئودال قدیمی بود، از طریق مجمع ملّی بر تخت تزاری نشاندند (پنجمین تزار هم دوران شاه عباس). ادامه دارد...