*اقتدار صفوی؛ سلسله مقالات روابط تاریخی ایران و روسیه، محمدنادر اخباری، هفته نامه ستاره صبح
*هفته نامه ستاره صبح *شنبه 10 خرداد 1393 *شماره 229
محمدنادر اخباری، پژوهشگر
اقتدار صفوی
در سال 1613 م، زمانی که میخائیل (میشل) 17 ساله به عنوان اولین تزار خاندان رومانف در مسکو بر تخت نشست، 26 سال از سلطنت شاه عباس اول (کبیر) میگذشت و ایران صفوی در اوج اقتدار بود.
خاطره اقتدار شاه عباسی تا پیش از سلطنت شاه سلطان حسین و امپراتوری پتر کبیر، در دربار رومانف ها نسل به نسل منتقل میشد و حسن تدبیر و برق شمشیر شاهان دورهی اول صفوی، ایران را در نظر روس ها به کشوری قدرتمند، هراس انگیز و مایه نگرانی تبدیل کرده بود.
با این حال گهگاه برخی حکام متمرّد قفقاز یا سرکردگان طوایف ساکن ترکستان یا اقوام نزدیک به سواحل شمالی دریای مازندران، رأسا یا به تحریک و تشویق مسکو، به خاک ایران دست اندازی میکردند، اما در کوتاه زمانی توسط قوای صفوی درهم شکسته و اخراج میشدند.
شاه سلیمان صفوی (شاه صفی دوم)
ازجمله این هجمهها، تهاجم قزّاق ها در نیمه دوم قرن هفدهم میلادی – مقارن با دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی – بود (شاه سلیمان یا همان شاه صفی دوم، در فاصله سالهای 1045 تا 1072 خ با تکیه بر لیاقت وزیر اعظمش علی خان زنگنه حکومت میکرد).
قزاقان که به سرکردگی فردی به نام استنکا (استپان) تیموفیویچ رازین و به نمایندگی از رعایای ساکن در زمینهای اطراف رودهای دن و ولگا، بر تزار شوریده بودند، به منظور تأسیس و بسط یک ایالت خود مختار و مستقل از حکومت مسکو و نیز تأمین هزینههای مبارزه با دولت روسیه، به راهزنی دریایی در دریای مازندران و غارت مناطق جنوبی روی آوردند. آنها با این هدف به قفقاز یورش بردند و از طریق دریای مازندران به شهرهای دربند، باکو و سپس رشت حمله کردند.
استنکا رازین، سردسته شورشیان قزاق
قزّاق ها پس از تصرف گیلان، به مازندران حملهور شدند و بندر زیبا و پر رونق مشهد سر (بابلسر) را تصرف نمودند. آنگاه در گذر ویرانگرشان به سمت شرق، به فرح آباد – که تفرجگاهی دل انگیز بود – دست انداختند و قصر زیبای جهان نما (یادگار شاه عباس کبیر) را ویران ساختند. سپس تا جنوب شرقی دریای مازندران پیش رفتند و شبه جزیره میانکاله و مناطق اطراف را اشغال کردند. قزّاقها در طی این مسیر، از انجام هیچ ظلم و ستم و غارتی فروگذار ننمودند و با قساوتی بی حد، مردمان بسیاری را به قتل رساندند.
قصرجهان نما،فرح آباد
آنگاه که خبر اشغال گری و مظالم قزّاقان، به پایتخت (اصفهان) رسید، شاه سلیمان صفوی چنان بر آشفت که سپاهی متشکل از ورزیده ترین سربازان سواره نظام را مأمور رفع فتنه و تنبیه قزّاقها نمود. قوای ایران بلافاصله عازم مناطق اشغالی در شمال ایران شدند، به سرعت از راههای صعب العبور رشته کوه البرز گذر کردند و مستقیما به قلب نیروهای قزّاق یورش بردند. در مدتی کوتاه بسیاری از قزاقهای متجاوز کشته شدند. آنها که زنده مانده بودهاند، یا با کشتی به دریا متواری گشتند و یا به کوه و جنگل گریختند. شماری از فراریان نیز به دست اهالی دلاور مازندران گرفتار آمدند و به سزای اعمالشان رسیدند.
اما کار به اینجا ختم نشد. شاه سلیمان صفوی که به رغم این پیروزی قاطع و برق آسا، هنوز از گستاخی قزّاق ها خشمگین بود، با ارسال پیکی به مسکو از تزار خواست که در اسرع وقت قزّاقها را شدیدا تنبیه کند. چراکه شاه سلیمان، منطقه قزّاق نشین را با وجود سرپیچیشان از دولت مسکو، ولایتی از ولایات تحت کنترل تزار میدانست و تزار را مقصر نهایی و غیر مستقیم طغیان و عصیان قزّاقها قلمداد می کرد.
تزار که حکومت خودش نیز زخم خورده و مورد تهدید قزّاقها بود، با دریافت پیام شاه سلیمان بر آن شد تا ریشه این فتنه را برای همیشه بخشکاند. سرانجام ارتش تزاری به دستور تزار موفق شد استنکا رازین، رهبر متمردین قزّاق را اسیر نماید. سپس روسها رازین را در مسکو گردن زدند (یا به روایتی به دار آویختند) و نمایندهای را برای ارائه گزارش و ترمیم روابط دوجانبه به اصفهان نزد شاه سلیمان صفوی اعزام کردند. ادامه دارد...