محمدنادر اخباری

Mohammad Nader Akhbari

محمدنادر اخباری

Mohammad Nader Akhbari

محمدنادر اخباری

جدای از اصل ماجرای اخیر در شیراز (که شاید بدانید)، با اذعان به برابری تمامی نژادها، اقوام، ملل، متکلمین به زبان ‌های مختلف و ...، تأکید می‌کنم که این تصویر پروفایل، فقط و فقط به محتوای همان اصطلاح و مثل قدیمی فارسی اشاره دارد و به رنگ پوست یا هیچ نژاد یا قومی راجع نیست.
محمدنادر اخباری

 *هفته نامه ستاره صبح *شنبه 20 اردیبهشت 1393 *شماره 226

محمدنادر اخباری، پژوهشگر

 

نخستین تجربه های دیپلماسی نوین

 روسیه ی سده شانزدهم تحت حکمرانی ایوان چهارم – مخوف- با شیبی ملایم رو به توسعه  بود. ایوان مخوف اگرچه حکمرانی مستبد محسوب می‌شد، هم او بود که سنگ بنای گذار روسیه از یک کشور قدرتمند به یک امپراتوری قدرقدرت را نهاد.

روسیه تحت هدایت ایوان در عین رقابت با رقبایش در اروپای مرکزی و رقیب قدرتمند آسیایی‌اش، امپراتوری عثمانی، علوم و فنون مترقی آن دوران را از اروپا وارد می‌کرد و با پیگیری سیاست نگاه به غرب، اولین گام‌ها در جهت مدرنیزاسیون را بر می‌داشت. اگر چه آهنگ توسعه روسیه در پی مرگ ایوان مخوف به سال 1584م ، کند شد و این افت، به مدت یک سده و تا دوران پتر کبیر-1694م – ادامه یافت، اما صنایع پایه و نظامی روسیه در طول سده هفدهم میلادی همچنان به پیشرفت خود ادامه دادند. چرا که ماشین جنگی روسیه تزاری برای عقب راندن قدرتهای اروپایی و پایداری در برابر امپراتوری عثمانی، به مهمات و پشتیبانی نیاز داشت.

تا اواخر سده شانزدهم، مناسبات سیاسی و اقتصادی سنتی از فضای تعاملات جهانی رخت بربسته و جای خود را به اصول و قواعد جدید بین المللی داده بودند. روسیه تزاری نیز از کاروان تحولات باز نماند و تحت زعامت تزار فئودور اول – جانشین ایوان چهارم – به آستانه سده هفدهم نزدیک می‌شد.

 

Portraits du schah de Perse Abbas Ier (1571-1629).JPG 

  شاه عباس کبیر (شاه عباس اول)

 

سفرای روزگار جدید

همزمان، صفویان که از تهاجمات عثمانی به تنگ آمده بودند، دست به دامان قدرتهای اروپایی شدند. اما فرستادگان سلطان صفوی – محمد خدابنده – یکی پس از دیگری با دست خالی به دربار صفوی بازمی‌گشتند و پاسخ منفی پادشاهان مجارستان، اتریش، لهستان و... را به شاه صفوی ابلاغ می‌نمودند.

از این رو سلطان محمد این بار به روسیه اندیشید و در سال 1586م ، سفیری به نام هادی بیک را به دربار فئودور گسیل داشت.

هادی بیک حامل نامه ای بود که در آن سلطان صفوی به تزار نوشته بود: "ما باید مانند پدران خود در راه اتحاد و دوستی باهم کوشش کنیم". سلطان محمد خدابنده به تلاشهای شاه اسماعیل اول در جلب متحدان اروپایی برای حمله به عثمانی اشاره داشت. سلطان در ادامه به تزار چنین پیشنهاد کرد: "اگر تزار حاضر شود به اتفاق ایران، عثمانی را از قفقاز اخراج نماید، سلطان صفوی آماده است دربند و باکو را به روسیه واگذار نماید".

اما هادی بیک، سفیر شاه صفوی زمانی به مسکو رسید که سلطان محمد درگذشته و پسرش شاه عباس بر تخت نشسته بود. به هر روی، تزار پاسخ آشکاری به پیشنهاد سلطان صفوی نداد. چراکه از یک سو درگیر هرج و مرج و معضلات اقتصادی کشورش بود و از سوی دیگر، سیاست نگاه به شرق هنوز در روسیه مطرح نشده بود. اما تزار برای دستیابی به اهداف بلند مدتش، نه تنها عثمانی را سدی در برابر توسعه‌طلبی روسیه به سمت غرب دریای سیاه و منطقه بالکان می دید، بلکه از تحرکات عثمانی به سمت شرق نیز نگران بود. پس راه حل میانه‌ای را برگزید و به رغم گرفتاری‌هایی که داشت، نماینده‌ای به نام گریگوری واسیل چیکوف را به همراه هادی بیک به ایران فرستاد.

دو سفیر از طریق دریای مازندران به رشت وارد شدند. درآن موقع، خان احمد گیلانی که در گیلان، ادعای خودمختاری و استقلال از پایتخت صفوی داشت و با دربار عثمانی نیز مرتبط بود، خبر اعزام سفیر روسیه به دربار شاه عباس را به خلیفه عثمانی رساند و دو سفیر به دستور وی زندانی شدند. شاه عباس از موضوع مطلع شد و خان احمد را به شدت تهدید نمود. در نتیجه فشار و تهدید شاه عباس، دو سفیر آزاد شدند و سرانجام به قزوین رسیدند. در آن موقع شاه عباس برای سرکوب و تنبیه ازبکان در خراسان به سر می‌برد. چیکوف ماهها در قزوین منتظر ماند تا عاقبت شاه عباس از سفر جنگی بازگشت.     ادامه دارد...