محمدنادر اخباری

Mohammad Nader Akhbari

محمدنادر اخباری

Mohammad Nader Akhbari

محمدنادر اخباری

جدای از اصل ماجرای اخیر در شیراز (که شاید بدانید)، با اذعان به برابری تمامی نژادها، اقوام، ملل، متکلمین به زبان ‌های مختلف و ...، تأکید می‌کنم که این تصویر پروفایل، فقط و فقط به محتوای همان اصطلاح و مثل قدیمی فارسی اشاره دارد و به رنگ پوست یا هیچ نژاد یا قومی راجع نیست.
محمدنادر اخباری

 *هفته نامه ستاره صبح *شنبه 30 فروردین 1393 *شماره 223

 محمدنادر اخباری، پژوهشگر

 

از سیبری تا کریمه

در حدود سه سده و نیم پیش، تزار آلکسی در حالی که در غرب روسیه جبهه ای را برای تصرف اوکراین گشوده بود، نیم نگاهی نیز به سیبری در شرق داشت، سرزمینی پهناور و سپید پوشیده از برف و یخ که بواسطه برودت و سرمای طاقت فرسای اقلیمی و فقدان قابلیت های زراعتی مناسب، تا آن روزگار مورد توجه امپراتوران یا فرمانروایان توسعه طلب قرار نگرفته بود.

حتی مغولان در سده سیزدهم میلادی و در اوج اقتدار و استیلایشان بر شرق تا غرب قاره کهن، در تحرکاتشان به سمت شمال، به ماوراء رود تونگوسکای سفلی علاقه ای نشان نداده بودند.

اقتصاد طوایف مغول که پیش از اتحاد تحت لوای تموچین –چنگیز- بر پرورش دام و اسبان تیزرو استوار بود، تماما به ثروت افزایی از طرق راهزنی، غارتگری و خراج گیری از قبایل و ملل تحت سلطه شان تبدیل شده بود و اراضی نسبتا بایری چون سیبری برایشان جذابیتی نداشت.

اما تزار آلکسی آنگاه که قلب اوکراین –کی یف- را در پنجه خویش گرفت، با خیالی آسوده روی به شرق گردانید. در اندک زمانی ارابه های مستحکم قوای تزار که توسط اسبان نیرومند و اصیل از نژاد مجار کشیده می شدند، استپ های کم جمعیت و سرد جلگه سیبری غربی را زیر چرخ هایشان کوبیدند، از رود ینی سئی عبور کردند و دسته های طلایه دارشان بدون مواجهه با مقاومتی قابل توجه، تا جنگل های یخ زده کاج و کرانه های رود لنا در مرز سیبری شرقی پیش رفتند.

در طول این قشون کشی ها بود که سرداران و سربازان روس، با طوایف شرقی از نزدیک آشنا شدند و حکایاتی غریب و خاطراتی جالب از آداب و رسوم و شیوه زندگی آنها را در بازگشت به خانه، به ارمغان آوردند که این خود یکی از ریشه های ناسیونالیسم فدراتیو و چند فرهنگی روسی-شوروی در چند سده بعد محسوب می گردد.

 

crimea-map

 

توقف امپراتوری

در سال 1694 م، پتر کبیر بر تخت نشست و علاوه بر دنبال کردن سیاست کشورگشایی مقتدرانه اسلافش، در جهت ساماندهی نظام دیوانی دربار تزاری اقداماتی انجام داد.

تزارهای بعدی خاندان رومانوف –پتر دوم، کاترین کبیر، پل و الکساندر اول- نیز کم و بیش از همین خط مشی پیروی کردند و در این راستا به توفیقاتی نسبی دست یافتند، تا اینکه عصای تزار در سال 1825 م به نیکلای اول رسید و امپراتوری که تحت حکمفرمایی خاندانش در طول 212 سال بدون توقف به پیش تاخته بود، در اواخر دوران فرمانروایی او و در اوایل دوران جانشینش الکساندر دوم، طعم تلخ شکستی فراموش ناشدنی را در کریمه چشید.

 

Siege of Sebastopol in the Crimean War

تصویری از نبرد سواستوپل (سباستوپل) 

 

کریمه، یک زخم کهنه

نیکلای اول (سلطنت از 1825 تا 1855 م) که سودای تسلط بر تنگه های بسفر و داردانل –مابین دو دریای سیاه و مدیترانه و تحت کنترل عثمانی- را برای دستیابی به آبهای گرم در سر داشت، با وجود اخطار بریتانیا و فرانسه، ناوگان عثمانی در دریای سیاه را نابود کرد و سپس متصرفات عثمانی در خاک رومانی را نیز اشغال نمود.

بریتانیا و فرانسه، دو کشور رقیب، برای حمایت از عثمانی با یکدیگر متحد شدند، در روز 27 مارس 1854 م به روسیه اعلان جنگ دادند و ناوگان دریایی خود را به دریای سیاه اعزام کردند. قوای ناپلئون سوم و ملکه ویکتوریا در روز 14 سپتامبر 1854 م به اوپاتوریا در شبه جزیره کریمه وارد شدند، سربازان روسیه تزاری را در سواحل رود آلما شکست دادند و دژ مستحکم سواستوپل را در 26 سپتامبر محاصره نمودند.

کلنل فرانتز تودلبن، افسر ارتش تزاری و سربازانش در برابر قوای 185000 نفری بریتانیا و فرانسه، از قلعه سواستوپل دفاع جانانه ای کردند و با فرا رسیدن زمستان، محاصره به نبردی فرسایشی مبدل شد. سرانجام ژنرال مک ماهون بریتانیایی پس از حدود یک سال محاصره دژ، موفق شد برج اصلی مالاکف را در 8 سپتامبر 1855 م تصرف کند. در پی سقوط برج مالاکف، نیروهای روسیه تزاری، ناامید از مقاومت، در روز 10 سپتامبر 1855 م قلعه سواستوپل را به آتش کشیدند و عقب نشینی کردند.

چند ماه بعد نیکلای اول تقاضای صلح کرد. پیمان صلح در روز 30 مارس 1856 م و در پاریس به امضاء رسید و نیکلای تحقیر شده، تمامی متصرفاتش در خاک عثمانی را به امپراتوری عثمانی بازپس داد.     ادامه دارد...