محمدنادر اخباری

Mohammad Nader Akhbari

محمدنادر اخباری

Mohammad Nader Akhbari

محمدنادر اخباری

جدای از اصل ماجرای اخیر در شیراز (که شاید بدانید)، با اذعان به برابری تمامی نژادها، اقوام، ملل، متکلمین به زبان ‌های مختلف و ...، تأکید می‌کنم که این تصویر پروفایل، فقط و فقط به محتوای همان اصطلاح و مثل قدیمی فارسی اشاره دارد و به رنگ پوست یا هیچ نژاد یا قومی راجع نیست.
محمدنادر اخباری

*هفته نامه ستاره صبح *شنبه 16 فروردین 1393 *شماره 221

 محمدنادر اخباری، پژوهشگر

 

میراث تزار

روسیه که خود را بازنده اصلی دومین انقلاب مردم اوکراین در یک دهه اخیر می دید و صدای ترک برداشتن استوانه هجمونی اش بر این کشور را به وضوح می شنید، ظرف مدتی کوتاه تر از یک ماه، شبه جزیره استراتژیک کریمه در شمال دریای سیاه را طی فرآیندی بهت آور و البته فرصت طلبانه تصرف کرد.

سپس ولادیمیر پوتین، در پی برگزاری رفراندومی برق آسا –که نتیجه آن قابل پیش بینی بود- در مراسمی باشکوه که در دوما و زیر نور چهل چراغ های سبک تزاری برگزار شد، با همان ژست پیروزمندانه و لحن قاطعانه منحصر به فرد همیشگی، از آخرین فتح الفتوحش سخن راند و بازگشت کریمه به آغوش مادر تنی اش –روسیه- را به جهانیان اعلام نمود.

یانوکوویچ، رئیس جمهور متواری و پناه گرفته در آغوش پدر خوانده –در حالی که هنوز خود را رئیس جمهور برگزیده و قانونی اوکراین می داند- تلویحا بر تحولات کریمه مهر تأیید زد و دولت موقت اوکراین آشوب زده و رها مانده میان اردوی شرق و غرب، توان انجام اقدامی بیش از محکوم کردن الحاق کریمه به روسیه را نداشت.

کشورهای غربی، به سرکردگی ایالات متحده آمریکا، پس از آن که از رایزنی های پیاپی عالی ترین مقامات آمریکایی – به ویژه جان کری وزیر خارجه- با مقامات روسیه نتیجه ای نگرفتند، تنها راه مقابله را تا کنون در اقدامات تنبیهی از جمله تحریم نشست گروه هشت کشور صنعتی در روسیه، طراحی و اعمال تحریم های سیاسی و اقتصادی و الغای عضویت روسیه در گروه هشت یافته اند.

این اقدام اساسا میلیتاریستی روسیه که در لفافه ای کم رنگ از جنس بهانه های سیاسی قرن نوزدهمی برای توجیه اشغال گری پیچیده شد، برای بسیاری از همسایگان روسیه قدیم و جدید، چندان هم غریب نیست، به خصوص برای ما ایرانیان.

کمتر ایرانی است که طی هفته های اخیر، تحولات کریمه را دنبال کرده باشد و طنین ناقوس تاریخ در حافظه اش، آه و افسوس و تأسف را یادآور نشده باشد.

ازآنجا که روسیه این روش دیر آشنای بسط مرزهایش را از تاریخ خود به ارث برده –کما این که اشغال کریمه را با برجسته سازی تعلقات دیرین به روسیه و در جهت جبران کوتاهی گذشتگان توجیه می کند- بر آن شدم تا تاریخ روسیه و روابط روسیه و ایران را با رویکردی مستند به آثار مورخان ایرانی و وقایع نگاران غیر ایرانی و نیز خاطرات مکتوب یا شفاهی رجال، روحانیون و حتی دیده ها و شنیده های مردم کوچه و بازار، باز نمایانم.

محور این زنجیره نوشتار، هم تقابل ها و هم تعامل های روسیه-ایران خواهد بود. البته اگر جدای از ذکر تقابل های روسیه با ایران (جنگ ها، باج گیری ها، سهم خواهی ها، مداخلات و ...)، تعامل و خدمتی درخشان تر از معرفی استکان و سماور به ایرانیان از سوی روس ها برای برشمردن بیابم.

 

 

 ایوان چهارم (مخوف)

 

نطفه یک امپراتوری

روسیه تزاری تا سده پانزدهم –به مدت دو سده- خراج گزار بقایای امپراتوری مغول بود، تا زمانی که منطقه نه چندان وسیع مسکووی در برابر سلطه قبایل شرقی گردن افراشت و شاهزاده ایوان، از پرداخت خراج به مغولان سر باز زد. بعدها ایوان چهارم که او را با صفت "مخوف" می شناسیم (1584-1530م)، ولایت مسکووی را گسترش داد و به نخستین تزار روسیه –در معنای واقعی یک تزار- تبدیل شد.     ادامه دارد...